صدرا صدرا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه سن داره

صدرا شازده کوچولوی مامان و بابا

صدرا و برف بازی

دیروز اولین برف آخرین روزهای پاییز هم اومد و همه جا رو سفید کرد. صدرا بعد از اینکه از مهد اومد از اونجایی که بهش قول داده بودم ببرمش بیرون برف بازی کنه بعد از ظهر با هم رفتیم خونه مامان مرضیه و با خاله نیکو رفتیم حسابی برف بازی کردیم و صدرا با کامیونش برف جمع میکرد و برای ما میاورد و من هم برای صدرا یک آدم برفی کوچولو درست کردم . و موقع برگشتن هم صدرا گفت باید کامیونم رو پر از برف کنم و ببرم خونه خلاصه ما با اون کامیون پر از برف اومدیم خونه و صدرا در حمام به برف بازیش ادامه داد تا برفها آب شد . و این هم آدم برفی که مامان درست کرده ...
27 آذر 1391

صدرا و آخرین جلسه کلاس موسیقی

روز شنبه آخرین جلسه کلاس موسیقی صدرا در این ترم بود و از پدر مادرها هم خواسته بودن تا برای جلسه آخر بیان تا هم نتیجه کار 3 ماه رو ببینن و هم در برنامه مشارکت کنند . برنامه با سلام به زبانهای فارسی - انگلیسی- کردی و آفریقایی شروع شد و همه باید یک حلقه تشکیل میدادیم و با ریتم حرکاتی رو انجام میدادیم و سلام میکردیم . بعد هم از بچه ها خواسته شد تا سفره ای را که به مناسبت شب یلدا چیده بودند نگاه کنند و بعد هر کدام از بچه ها با تبلکی که داشت باید اسم آن چیزی که دیده بود را به صورت بخش بخش با ضربه روی تبلک میگفت ( و صدرا آجیل - هندونه-  لبو و پسته و رو با زدن روی تبلک گفت .در آخر هم باز شعری رو که بچه ها تمرین کرده بودن با حرکات و ر...
27 آذر 1391

صدرا و تولد باربد

سلاممممممممممم بالاخره بعد از مدتها یکنواختی و بی خبری با چندتا خبر اومدم باربد هم 24  آذر 3 سالش شد و خاله نشاط براش یک تولد کوچولو گرفت و تو هم کلی ذوق داشتی که میخوای بری تولد باربد و از صبح همش میگفتی کی میریم تولد . هرچند وقتی رسیدیم انگار نه انگار تولده و شما 2 تا توی اتاق بودید و با اسباب بازیهاتون بازی میکردید و3 تااز  دوستهای باربد که دختر بودن اونا میرقصیدن و مجلس رو گرم میکردن . و شما  ترجیح میدادید خودتون با هم تو اتاق بازی کنید . البته وقتی کیک اومد و کادو ها روی میز گذاشته شد وضع فرق کرد و کلی ذوق کردید و این وسط هم صدرا مثل باربد یک لباس اسپایدر من از عمه فهیمه کادو گرفت و وقتی هرد...
27 آذر 1391
1